پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

تعیین رهبر بعدی ایران از سوی BBC+تصاویر

برآورد خروجی بی بی سی فارسی در طول دو هفته اخیر حکایت از سیاست چند وجهی این رسانه بریتانیایی در قبال انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری دارد.

کمتر از 24 ساعت به برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات خبرگان رهبری باقی مانده است. رسانه های احزاب و جریان های داخلی در فضای اندک باقی مانده تا برگزاری انتخابات بیش از هر زمانی به تکاپو افتاده و در پی جلب نظر آحاد ملت برآمده اند. در این میان رسانه های وابسته به جریان های ضد انقلابی و در راس آن ها بی بی سی فارسی نیز غافل نمانده و با بهره گیری از تمامی ظرفیت هایش در پی جهت دهی به رای دهندگان بر آمده است، امری که پیشتر و در روزهای اخیر مکررا با هشدار دلسوزان انقلاب اسلامی و در راس آن ها رهبری معظم انقلاب مواجه شده است.

رسانه وابسته به دستگاه سلطنتی بریتانیا اگرچه تلاش نموده ظاهرا بی طرفی خود نسبت به جریان های انتخاباتی را در خلال اخبار منتشره نشان دهد، اما براورد تمامی تحلیل، یادداشت و گفتگوهای فی مابین حکایت از آن دارد، که این رسانه بر خلاف سال های پیشین نه تنها نسبت به برگزاری انتخابات بی رغبتی به خرج نداده، بلکه تلاش نموده زمینه هدایت مستقیم و غیر مستقیم رای دهندگان را به سوی یک جریان خاص مهیا نماید، امری که گویا نشان از همپوشانی منافع آنان با طیف سیاسی اصلاح طلبان در داخل دارد.مقام معظم رهبری در سخنان اخیرشان صراحتا فرمودند که “رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسی‌ها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی میخواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا میکرد و از او میپرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیس‌ها یک روزی این‌جور در امور کشور دخالت میکردند؛ بعد هم آمریکایی‌ها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است؛ امروز جلوی این دخالتها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم؛ دلشان تنگ شده، حالا از راه رادیو به مردم دارند دستور میدهند به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید.”

وب سایت فارسی بی بی سی در همین زمینه علاوه بر پوشش مکرر اخبار از طریق عناوینی چون روزشمار انتخابات، در قسمت صفحات ویژه اش، صفحه ای به نام +انتخابات مجلس و خبرگان 1394″ ایجاد نموده که در آن یادداشت ها، گزارش ها و تحلیل های متعددی را پیرامون انتخابات روز هفتم اسفند منتشر نموده است.

اهمیت بالای جایگاه بی بی سی در میان رسانه های ضد انقلاب ما را بر آن داشت تا یک روز پیش از آغاز انتخابات، به خط تحلیلی بررسی شده از سوی این رسانه بپردازیم، تا بلکه زمینه آگاهی بیش از پیش خوانندگان را نسبت به اهداف و ایده آل های دشمنان نظام اسلامی فراهم آوریم، اگرچه بر این باوریم آن چنان که مقام معظم رهبری در سخنان روز گذشته شان فرمودند، ملت همواره عکس خواست دشمنان اقدام می نمایند.

القای کاهش نفوذ روحانیت در جامعه

بررسی تاریخ ایران در دوران معاصر گواه آن است که هیچ گروه و جریانی به اندازه روحانیت نزد ملت نفوذ نداشته است. روحانیت معظم چه در فرآیند مشروطه و سپس انتقادات وارده به آن، چه در ملی شدن نفت و چه در انقلاب اسلامی بیش از سایر جریان ها به ایفای نقش پرداخته و حمایت از مردم، باورهای اسلامی و مقابله با سلطه اجنبی را در راس برنامه های خویش قرار داده است.

وب سایت بی بی سی فارسی جهت القای کاهش نفوذ روحانیت با ترسیم جداولی تلاش نموده تا از سویی بگویید تمایل مردم به روحانیون کاسته شده و از طرف دیگر جهت زیر سوال بردن نظام جمهوری اسلامی و اتکای آن به ابزارها سخت، وانمود نماید که میزان نفوذ و حضور نظامیان در پارلمان افزوده شده است.

نویسنده مطلب فوق در این باره نوشته است: «دو قشری که در ۹ دوره گذشته، حضور پر رنگی در مجلس شورای اسلامی داشته‌اند روحانیون و اعضای (سابق) سپاه پاسداران و نیروی بسیج بوده‌اند. شمار روحانیون که نخست اکثریت مجلس را تشکیل می‌دادند، در طول ۹ دوره پایین آمده و در مقابل تعداد نمایندگانی که سابقه حضور در سپاه یا بسیج را داشته‌اند، بالا رفته است.»

وی در ادامه آورده است که :«ایران در میان کشورهای جهان یکی از کمترین سطوح حضور زنان در مقام‌های عالی سیاسی را دارد و در مجلس شورای اسلامی نیز نسبت نمایندگان زن به تعداد کل کرسی‌ها بین حدود ۲ تا ۵ درصد در نوسان بوده است.»

نکته حائز اهمیت در این باره آن که عموم ملت ایران، سیاسیون و سکان داران کشور سابقه حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل را دارند (چه اصولگرایان و چه حتی بخش عمده ای از اصلاح طلبان)، لذا اتکا به این مقوله و نظامی قلمداد نمودن نمایندگان امری غیر صحیح می باشد، علاوه بر آن نیروهایی که سابقه عضویت در بسیج و یا سپاه را در کارنامه خویش داشته اند، به مانند سایر نظامیان نظیر ارتشیان در ایران و یا سایر نظامیان جهان محسوب نشده و به عنوان نیرویی انقلابی، مردمی و حافظ دستاوردهای جمهوری اسلامی قلمداد می شوند.

در باب کاهش حضور روحانیت نیز بایستی ذکر نمود، که ملت ایران فارغ از نوع پوشش افراد به میزان تمایل و اعتقاد نامزدها به آرمان های نظام اسلامی توجه نموده اند و چه بسا در تقابل افرادی چون مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی به رقیب غیر روحانی وی رای داده اند، لذا این امر معیار مناسبی جهت خواست بی بی سی جهت تلقین هدفش محسوب نمی شود.

رهبر آینده چه کسی است؟

هم زمان با در پیش بودن انتخابات خبرگان رهبری، وب سایت بی بی سی فارسی در اقدامی زیرکانه و غرض ورزانه به بررسی این موضوع پرداخته که رهبر بعدی نظام جمهوری اسلامی چه کسی خواهد بود؟ این رسانه ی بریتانیایی جهت پاسخ به خواسته اش به سراغ شماری از شخصیت های فراری و ضد انقلاب رفته و بر مبنای برخی ادله های مخصوص به خود این سوال را از آنان پرسیده است.
بی بی سی در این باره می نویسد: «در آستانه انتخابات مجلس خبرگان از صاحب‌نظران و تحلیلگران سیاسی پرسیده‌ایم که اگر مجلس خبرگان آینده بخواهد جایگزینی برای آیت‌الله علی خامنه‌ای انتخاب کند، چه شخص یا اشخاصی در معرض انتخاب خواهند بود.»
پرسش شوندگان به این سوال هر یک از دریچه ای به آن پرداخته و پاسخ های شبهه دار و متفاوتی را بیان نموده اند که ذهن مخاطب را به سوی خاصی هدایت نمایند. نکته حائز اهمیت آن که علاوه بر ایجاد تشویش در ذهن مخاطب، تلاش برای اهمیت رای دادن به جناحی خاص جهت تعیین سرنوشت رهبر آتی مطابق با میل جناح انگلیسی از دیگر اهدافی بوده که می توان در خلال پاسخ ها رد پای آن را یافت. برآورد پاسخ را می توان به دسته های زیر تقسیم نمود:
الف) تنش میان رهبران نظام و درگیری در راس قدرت: بی بی سی فارسی که هم چون هم مسلکانش قریب به سه دهه پیش و در زمان رحلت امام راحل تمام همت خویش را بر القای تضاد و تنش درون نظام گمارده بود، این بار نیز از زبان پرسش شوندگانش به این مسئله رسیده است.
به طور نمونه و در همین راستا محمدجواد اکبرین فعال رسانه های ضد انقلاب پیش بینی نموده که در آینده شاهد نبرد میان بیوت آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای برای رهبری آینده خواهیم بود. به گفته ی این به اصطلاح کارشناس سیاسی:  «بخشی از خبرگان تلاش خواهد کرد رهبری آینده را در بیت آیت‌الله خامنه‌ای نگهدارد؛ زیرا بیت او، هم یک مؤسسه سیاسى با بازوهاى اقتصادى و نظامى و حتی صاحب دولت موازی است و هم داراى جایگاه مرجعیت است که به تدریج از سال ٧٠ به بعد با همت محمد یزدى (رئیس کنونى مجلس خبرگان) و تبلیغات رسمى به دست آورد.»
اظهارات سخیف اکبرین در حالی است که هم امام راحل و هم حضرت آیت الله خامنه ای چه در زمان حیات شان و چه پس از فوت شان (امام) وصیت نموده اند که بازماندگانش از فعالیت در امور سیاسی بپرهیزند، کما این که چنین تحلیل های سطحی ای، زمانی نیز راجع به حاج احمد آقای خمینی مطرح شده بود که ایشان احتمالا رهبر آتی خواهند بود.
محسن سازگارا، فعال سیاسی دیگر فعال سیاسی ضد انقلاب که پای ثابت صدای آمریکاست در این باره می گوید: «در یک نگرش کلان، در درون حکومت ایران سه جناح قدرت می‌توان شناسایی کرد که در مورد رهبری ادعا خواهند داشت. جناح روحانی به همراه هاشمی و خاتمی، بیت رهبری و سپاه.» و در پایان نتیجه می گیرد: « …اینکه کدام طرف پیروز می‌شود و بعد از آنچه احتمالاتی متصور است موضوع نوشته دیگری باید باشد.»
ب) تنش و بی ثباتی: تنش و بی ثباتی دیگر مقوله القا شده از سوی بی بی سی فارسی می باشد. در همین باره بیژن حکمت عضو ضد انقلاب سازمان همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر می گوید: « پس از آیت‌الله خامنه‌ای، نظام با بحرانی مواجه می‌شود که سرانجام آن زوال نهاد ولایت فقیه است.»
مهدی خلجی، پژوهشگر موسسه واشنگتن برای سیاست خاورمیانه که ظاهرا مدعی است مطالعاتی را در باب دینی انجام داده است می گوید: «تصمیم‌گیران اصلی نظام در سال ۱۳۶۸ توانستند در مدتی بسیار اندک هم جانشین آیت‌الله خمینی را برگزینند هم با رشته تدابیری، مخالفان و منتقدان رهبر تازه را خاموش و منزوی نمایند. افول مشروعیت ایدئولوژی اسلامی و ضعف وفاداری نخبگان سیاسی بدان، فساد مالی گسترده صاحبان قدرت، سرشت خودویران‌گر اقتصاد مافیایی حاکم، کثرت نهاد‌ها و پراکندگی حلقه‌های قدرت، زوال اقتدار اجتماعی روحانیت و پهناور‌تر شدن شکاف میان دولت – ملت، فرایند گذار از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به جانشین وی را آبستن بحران‌هایی دیرپا و چه بسا بنیان‌افکن می‌کند.»
بی بی سی فارسی تلاش نموده در خلال این گفتگو فضای کشور را فضای فساد آلود جلوه داده و تمامی سیاست مداران را به قدرت طلبی متهم نماید. محمود مرادخانی، خواهرزاده فراری مقام معظم رهبری که مدام مورد بهره برداری رسانه های ضد انقلاب قرار می گیرد می گوید: « انتخابات مجلس خبرگان ضرورتی ساختاری برای نظام جمهوری اسلامی است و هدف تنها گرداندن چرخ نظام است. جایگزینی مقام ولایت فقیه دغدغه اصلی سردمداران رژیم نیست. امید آن‌ها بر ماندن هرچه بیشتر ولایت فقیه کنونی است. چرا که می‌دانند که مقام ولایت فقیهی آیت‌الله خمینی و انتصاب علی خامنه‌ای بر این مسند، مدیون خصوصیات و شرایطی خاص بوده‌اند که بازتولید آن‌ها مشکل و تزلزل جدی نظام بعد از دوران ولایت فقیهی کنونی بسیار محتمل است.» معضل مشروعیت احتمالی رهبر آتی پیشتر نیز از سوی همین رسانه ها در سال 1368 مطرح شده بود، که چه کسی می تواند جایگزین امام راحل شود، اما اکنون و بدون توجه به گفته های پیشین، به صرف ایجاد تشویش در جامعه، همان اظهارات مدام تکرار می شود.
ج) سقوط نظام!:رضا پیرزاده، عضو دفتر سیاسی شورای ملی ایران وابسته به رضا پهلوی پا را فراتر بردو اوهامات ذهن خویش را چنین به زبان آورده است:  «با در نظر گرفتن شرایط معیشتی سخت مردم، فقر و تنگدستی، جنبش‌های اعتراض مدنی، بحران‌های نظام با سایر همسایگان در منطقه از یک‌سو و نبرد بر سر به دست آوردن قدرت بین گروه‌های درون نظام از سوی دیگر، آنچه پس از [آیت‌الله] خامنه‌ای اتفاق خواهد افتاد امروز غیرقابل پیش بینی است. شورای ملی ایران براین باور است که کم هزینه‌ترین راه برای برقراری دموکراسی، امنیت، رفاه و صلح و ثبات در منطقه با انحلال قانون اساسی جمهوری اسلامی و تشکیل دولت موقت اتحاد ملی برای برگزاری انتخابات آزاد جهت تشکیل مجلس موسسان میسر خواهد بود.»
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و دوست شفیق اصلاح طلبان داخلی و معاندین انقلاب اسلامی در این باره اظهار داشته: « ملت ایران با کسب تجربه از ۳۷ سال حکومت جمهوری اسلامی و نفوذ ولی فقیه، به درجه ای‌ از آگاهی‌ سیاسی رسیده است که دیگر تن به قبول “ولی‌ فقیه” دیگری ندهد و به نظر من آقای خامنه‌ای آخرین ولی‌ فقیه خواهد بود.»
د) رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی!: فاطمه حقیقت‌جو، پژوهشگر نماینده اصلاح طلب و فراری مجلس ششم در پاسخ به این سوال خواسته عمومی اصلاح طلبان را مطرح نموده است که : « گرچه آقای هاشمی رفسنجانی با چالش‌های عمده‌ای برای انتخاب شدن به عنوان رهبر آینده روبرو خواهد بود، اگر دوام عمر وی بیش از رهبر فعلی باشد، به اعتقاد من وی مهم‌ترین کاندیدای رهبری آینده خواهد بود. آقای هاشمی رفسنجانی در دوران مبارزه با رژیم شاه از عناصر اصلی حامی آیت‌الله خمینی بوده و پس از تشکیل نظام نیز از وفادار‌ترین افراد و منصوبین بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده و وی از ارکان نظام جمهوری اسلامی به حساب می‌آید. وی یکی از متنفذ‌ترین افراد در میان روحانیون و احزاب است و هنوز پایگاه مستحکمی در بدنه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد. همچنین توانسته است در انتخابات‌های مختلف خود را در معرض آرای مردم قرار دهد و انتخاب شود و هنوز به طور نسبی پایگاه خودش را میان مردم حفظ کرده است.»
ملیحه محمدی، تحلیلگر سیاسی نیز می گوید: « به نظر من آقایان هاشمی رفسنجانی و جوادی آملی می‌توانند در دایره احتمالات نزدیک‌ترین‌ها به مرکز باشند؛ زیرا امروز هنوز رابطه ایران با جهان غرب لغزنده است در عین حالی که استحکامات اصولگرایی نیز متزلزل شده است. در چنین شرایطی پذیرفتن خطر بازگشت از میانه راه در غیبت رهبر فعلی، ریسک بزرگی خواهد بود. به همین علت نه تنها اکثریت خبرگان که بیشتر زعمای روحانیت نیز، تمایلشان به سمت چهره‌ای خواهد بود که در عمل و در شهرت علیه غرب نباشد. چهره‌ای منتسب به میانه‌روی.»
نمونه ای از پاسخ های داده شده.
ک) شورای رهبری: مبحث شورای رهبری امروز بیش از همه از سوی اکبر هاشمی رفسنجانی در داخل بیان می شود، ایده ای که باور دلسوزان انقلاب اسلامی نه در راستای منافع نظام، بلکه صرف تضعیف جایگاه ولایت فقیه مدام تکرار می شود. بی بی سی در پاسخ پرسش شوندگانش نیز تلاش نموده به شورای رهبری به عنوان یکی از گزینه های محتمل اشاره نماید. بخش عمده ای از پاسخ دهندگان به این مقوله پرداخته اند که نشان از اهمیت مسئله نزد آنان دارد. علی‌اصغر رمضانپور معاون سابق وزارت ارشاد دولت اصلاحات در این باره به بی بی سی گفته است:  «تصمیم‌گیری در مورد انتخاب رهبری به میزان زیادی به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور و مناسبات قدرت در زمان انتخاب بستگی دارد. اما اگر بخواهیم از فرضیه‌هایی با احتمال بیشتر حرف بزنیم، محتمل‌ترین گزینه شکل‌گیری شورای رهبری خواهد بود؛ نه به این دلیل که کسانی مانند اکبر هاشمی رفسنجانی به دنبال آن هستند بلکه به این دلیل که در میان جناح‌های حاکم نیز همگرایی لازم برای توافق بر سر یک نفر وجود ندارد.»
حسن فرشتیان در باره اظهار داشته: « در شرایط فقدان رهبر کنونی و حضور آقای رفسنجانی، بخشی از خبرگان هوادار رهبر کنونی، متمایل به ایشان خواهند شد و به همین نسبت توانایی نقش‌آفرینی وی، افزون می‌شود. آقای روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، با مقایسه‌سازی تاریخی، خویش را آلترناتیو طبیعی می‌داند. در حالت عدم توافق، شورای موقت رهبری، مناسب‌ترین گزینه‌ای است که می‌تواند با پوشش شکاف، درازمدت، ادامه داشته باشد.»
محمدتقی کروبی فرزند مهدی کروبی عضو ارشد فتنه 88 هم از ایده اکبر هاشمی رفسنجانی دفاع کرده و به بی بی سی گفته است: « انتخابات خبرگان رهبری پنجم از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا رویکرد این مجلس در انتخاب رهبر بعدی تاثیر به‌سزایی در سرنوشت کشور خواهد داشت. اگرچه شورای نگهبان دامنه حق انتخاب مردم را بسیار محدود کرده و شاید در برخی از استان‌ها اساسا امکان رقابتی نباشد؛ اما به باور من حضور چند چهره کلیدی در این مجلس کافی است تا به پشتوانه افکار عمومی در هنگام نصب رهبر آتی، جماعت خاموش آن مجلس را همراه خود سازند و با انتخابی متفاوت امیدی در حاکمیت قانون در کشور ایجاد کنند.»
نکته مهم در اظهارات تقی کروبی آن است که وی علاوه بر طرح موضوع شورای رهبری، بر حضور بیشتر مردم به ویژه در انتخابات خبرگان رهبری تاکید نموده است. گفتنی است که بی بی سی فارسی، رسانه های ضد انقلاب، خانواده سران فتنه و… بر خلاف سال های پیشین حرفی از تحریم انتخابات نزده و بر مبنای ایده هایش مدام مردم به حضور در انتخابات جهت نیل به مقصودشان دعوت می کنند.
صدیقه وسمقی عضو اصلاح طلب اولین شورای شهر تهران نیز در این باره می گوید: «من در میان گزینه‌های موجود فردی را که بتواند اعتماد اکثر مردم را جلب کند و در عین حال واجد شرایط لازم یعنی خوش سابقه، خوش فکر و سیاستمدار باشد نمی‌شناسم؛ بنابراین رهبری شورایی را بهترین گزینه می‌دانم،»
فرخ نگهدار در پاسخ اظهار داشته: « برای کسی مثل من که جمهوری‌خواه است بهترین حالت این است که بعد از آقای خامنه‌ای اختیارات او به مجلس و رئیس جمهور منتقل شود. اما تا قدرت مدنی برای این کار مهیا نشده، مصالح کشور حکم می‌کند کسی رهبر شود که متکی به هر دو جناح باشد. و یا ولایت شورایی شود.»
ابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار و طنز نویس اصلاح و طلب و فراری نیز می گوید: « تشکیل شورای رهبری با رفسنجانی، شاهرودی، صانعی، خاتمی و روحانی بیشتر محتمل است.» اشاره به شخصیت هایی چون رئیس دولت اصلاحات و صانعی جالب توجه است، چرا که چنین افرادی با اظهارات و عملکرد خویش، مخالفت صریح خود با ولایت فقیه را بارها نشان داده اند و حال از سوی نبوی کاندیدای احراز آن به حساب می آیند.
علی اکبر موسوی خوئینی نماینده اصلاح طلب سابق مجلس شورای اسلامی می گوید: « بعید است دیگر در خبرگان به راحتی امکان اجماع و توافق حداکثری بر روی یک شخص به‌وجود آید و احتمالا کشور طبق اصل ۱۱۱ قانون اساسی برای دوره‌ای به صورت شورایی مرکب از رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضائیه و فقیهی از شورای نگهبان به انتخاب مجمع اداره خواهد شد.»
فریبا عادلخواه، پژوهشگر بنیاد علوم سیاسی پاریس در این باره می گوید: «گذار از آیت‌الله خمینی به علی خامنه‌ای با بازبینی قانون اساسی همراه شد و سیستمی که بنیانگذار جمهوری اسلامی بدون حمایت هم‌ردیفان خود پایه‌گذاری کرده بود و یک دهه آن را مدیریت کرد به این ترتیب به دست یکی از شاگردان او افتاد بدون آن‌که آب از آب تکان بخورد و تا امروز نزدیک به سه دهه را پشت سر گذاشته است. به ویژه آن‌که این گذار در بحرانی‌ترین دوران اتفاق افتاد چرا که مصادف بود با پایان جنگ و سرازیر شدن نیروهای مسلح به طرف شهر‌ها. این مدیریت غیرمنتظره بحران که انتخابات اخیر و مذاکرات هسته‌ای نیز گواه آن است، حکایت از خاصیت انعطاف‌پذیری سیستم سیاسی ایران دارد و قابلیت رویارویی آن با شرایط جدید. از طرف دیگر هر نوع تصمیم‌گیری در این مورد به نظر بدون هاشمی رفسنجانی امکان‎پذیر نخواهد بود و او که ابتکار عمل را در شرایط حساس دوره گذشته به دست داشته، همیشه از مدیریت شورایی حمایت کرده است.»
احمد سلامتیان، تحلیگر سیاسی ضد انقلاب و نماینده مجلس اول می گوید: «… تا هنگام‏ معرفی‏ رهبر، شورایی‏ مرکب‏ از رئیس‏ جمهور، رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏ و یکی‏ از فقهای‏ شورای‏ نگهبان‏ به انتخاب‏ مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏، همه‏ وظایف‏ رهبری‏ را به‏ طور موقت‏ به‏ عهده‏ می‌‏‌گیرد. اگر انتخابات آینده خبرگان بدون رقابت انتخاباتی در دایره تنگ رد صلاحیتهای کنونی شورای نگهبان و در نتیجه قهر بدنه انتخاباتی از صندوقهای آن بر گزار شود و در آن نمایندگان مستقل مستظهر به آرای عمومی و حمایت مردمی غایب یا نادر و بی‌تاثیر باشند باز این نه مجلس خبرگان و ترکیب آن است که در گزینش رهبر آینده تعیین کننده خواهد بود، بلکه تناسب قوای موجود بین بیت آقای خامنه‌ای، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام است که حرف آخر را خواهد زد.»
ی) نام آوردن از برخی بزرگان نظام: نام آوردن از برخی شخصیت های نظام جهت نشان دادن میل آنان به قدرت و ایجاد شکاف در سطح رهبری نظام دیگر راهبرد بی بی سی در آستانه انتخابات بوده است.  مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه سیراکیوز به بی بی سی می گوید: « به نظر من اگر این امر لازم شود، شانس صادق لاریجانی آملی، رییس کنونی قوه قضاییه از دیگران بیشتر خواهد بود. لاریجانی ۵۶ ساله در سالی که جنبش سبز شکل گرفت به این مقام رسید و در قلع و قمع کردن آن چیزی کم نگذاشت. ایشان هم سابقه عضویت در شورای نگهبان (۸ سال) و مجلس خبرگان (۱۷ سال) را داراست و هم پیوند خانوادگی با روحانیت سنتی (از جمله پدرزن خود آیت الله وحید خراسانی) و برادران والامقام دارد. »
تقی رحمانی، فعال ملی مذهبی هم بیان داشته که صادق لاریجانی٬ مجتبی خامنه‌ای٬ حسن روحانی و حسن خمینی بیش از دیگران در اولویت هستند، بدون آن که دلیل برای بیان این اسامی متفاوت از سوی خود ذکر کند. وی می گوید:«
رضا علیجانی دیگر ضد انقلاب و فعال ملی مذهبی هم از صادق لاریجانی، یا محمود هاشمی شاهرودی، یا حسن روحانی، یا حسن خمینی نام برده است.
علی افشاری، تحلیلگر و فعال سیاسی و عضو پیشین دفتر تحکیم وحدت می گوید: « صادق لاریجانی، عبدالله جوادی آملی، و به احتمال ضعیف‌تر حسن خمینی.»
حسن یوسفی اشکوری روحانی خلع لباس شده و فراری و نماینده دور اول مجلس: «صادق لاریجانی».
احمد منتظری، فرزند و رییس دفتر آیت‌الله منتظری: «مصطفی محقق داماد»
ایرج مصداقی، نویسنده، پژوهشگر سیاسی: «صادق لاریجانی، یا حسن خمینی، یا مجتبی خامنه‌ای، یا صادق لاریجانی یا شورای رهبری.»
بازی مثلث ها
در طول هفته های اخیر هرچه به برگزاری انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی نزدیک تر شده ایم، بر میزان فعالیت های سیاسی احزاب و هم چنین بد اخلاق
* فرهنگ نیوز

اخبار مرتبط