پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

نقد فیلم بازی تقلید

در هفته های گذشته اندکی از کارایی هنر،ذره ای از سینما و تصویر،یک پیمانه از مخاطب و به اندزه ی کافی از فرم ومحتوا حرف زدیم.

قرار بر این شد تا در این هفته به تحلیل یک فیلم خوش ساخت با توانایی انتقال یک کوه مضمون بپردازیم و میریم که بپردازیم.

Imitation game:

دزمهراب : قطعا یکی از قویترین فیلمنامه هایی که تا حالا به تصویر در اومده و به لنز چشم ما رسیده همین فیلمنامه بازی تقلیده. و مایه حیرت اینه که اقتباسیه.

بازی تقلید یه فیلم پورتره محسوب میشه و ظاهرا در مورد زندگی یک ریاضی دان انگلیسی به اسم آلن تورینه که با اختراع خودش(کامپیوتر) به پایان دادن جنگ جهانی دوم کمک میکنه.یکی از بهترین قهرمان سازی هایی که میتونین ببینین همینجا رخ میده.یک نکته ی کوچک همینجا بگم خطاب به اونهایی که میگن دوران قهرمان سازی تموم شده و یا جنس قهرمان ها در ایران فرق کرده اونم اینه که آخه مگه ما کلا تا حالا چندتا فیلم قهرمان محور موفق داشتیم که حالا می خوایم فراتر از قهرمان سازی عمل کنیم.همش توی فیلم ها چهارتا آدم بدبخت و حقیر و بیچاره نشون دادیم آخرش پز روشنفکری گرفتیم که مخاطب نمی فهمه،مخاطب باید سطح احساسات و ادراکاتش رو بیاره بالا چون ما توی فیلممون یک قهرمان جمعی رو نشون دادیم.در ادامه هم که با زیرکی میگن قهرمان واقعی همین ملته همین فلان و بیسانه.

فیلم محصول مشترک امریکا و بریتانیاست و قطعا حدس میزنید مثل ادعاهای دیگه انگلیسی ها که خودشون رو مهد و منبع هر چیزی میدونن اینجا هم خودشون رو پایان دهنده جنگ و مخترع کامپیوتر و غیره میدونن.

برای نقش اول از بندیکت کامبربچ انگلیسی کم نظیر استفاده کردن.قطعا انگیزه بندیکت برای این نقش چندین برابر هر بازیگر امریکایی دیگه ای میتونسته باشه.

http://i.jeded.com/i/the-imitation-game.34099.jpg

نکته ی مهمی که بهانه حرف زدن بنده در مورد این فیلمه و خیلی هم قابل تامله، قضیه ی همجنسگراییه.

به جرات میتونم بگم که توی چند سال اخیر این قضیه به اولویت و دغدغه اول هالیوود تبدیل شده. به طوری که یا علنا این قبیح رو با بهترین بازیگراشون ترویج میدن یا تلویحا در خلال فیلم به قضیه اشاره میکنن یا از همه زیرکانه تر توی همین فیلم بازی تقلید؛ که شما رو با یک قهرمان و نابغه آشنا میکنه که از نظر شخصیتی نیاز به حمایت داره و در واقع در شمای مخاطب حس حمایت و ترحم نسبت به یک قهرمان دوست داشتنی رو برانگیخته میکنه.هنرمندانه ترین نکته اینجاست که در تمام زمان فیلم شما رو درگیر مشغولیات آلن تورین میکنه و به همجنسگرایی اون در حد حرف اشاره های ریزی میکنه. در اصل زمینه رو برای سکانس پایانی فیلم آماده میکنه.سکانسی که بندیکت فوق العاده بازی میکنه و شمای مخاطب رو قانع میکنه که مخالفت با همجنسگرایی یعنی نابودی علم و نابودی نبوغ.سکانسی که اولین تاثیرش در بیننده اینه که اگه موافق همجنسگرایی نشه لا اقل مخالفش هم نمیشه.

 

روی این قضیه ذره ای دقیق تر شدم،مجری های دو سال گذشته اسکار همجنسگرا بودن ،جدیدا خیلی از بازیگرای هالیوود اعلام کردن که بله ما هم اینکاره ایم(ظاهرا نون داره توش)مثل برنده اسکار نقش اول زن امسال(یا خیلیای دیگه که از بردن اسم معذورم)، فیلم مرد پرنده که اسکار بهترین فیلم امسال رو برد همچنین تبلیغ همین قضیه رو داره.چند روز پیش هم که پرزیدنت اوباما تصویب قانون همجنسگرایی در امریکا رو به عنوان برگ زرینی در کارنامه شون ثبت و ضبط کردن.

در کل راضیم ازتون که اینقدر کامنت میزارید.

باشد که خداوند به ما قدرت تحلیل و نقدپذیری بدهد.

علی احمدی مهر

اخبار مرتبط