پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

چرا مدیران فرهنگی بر «ذبح» آثار برگزیده‌شان اصرار دارند؟

انتهای اردیبهشت ماه سال گذشته مطلبی منتشر کردیم در مورد «ذبح» شدن بهترین فیلم جشنواره‌ی سی‌ام فجر با بی‌‌تدبیری و بی‌موالاتی مدیران سینمایی. در آن روز دوستان وزارت ارشاد لطف کرده بودند و «روزهای زندگی»، فیلم برگزیده‌ی جشنواره فجر، را درست برخلاف وعده‌هایشان به جای آنکه در بهترین فرصت و با بالاترین کیفیت به روی پرده بفرستند، در بدترین شرایط ممکن و درست وسط امتحانات مدارس و دانشگاه‌ها اکران کرده بودند و همین هم مطابق چیزی که پیش‌بینی می‌شد باعث شد فیلم در حدی که لیاقت و پتانسیل‌ش را داشت دیده نشود.

حالا اما بعد از یک‌سال عینا همین قصه برای فیلم دفاع‌مقدسی دیگری تکرار شده است. «ملکه»، فیلمی که در جشنواره سی‌ام فجر کاندیدای دریافت14 سیمرغ شد و به عقیده‌ی بسیاری حتی می‌توانست فیلم برگزیده‌ی جشنواره هم باشد بعد از دوسال خاک خوردن در قفسه‌های بنیاد فارابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، درست در شرایطی بر روی پرده رفت که با وجود فضای انتخاباتی در جامعه و همچنین درگیری دانشجویان و دانش‌آموزان به امتحانات پایان سال و داشتن تنها 6 سالن به آنچه که حقش بود نرسید.
جناب شمقدری در اختتامیه جشنواره سی‌ام فجر وعده داده بودند که: «لازم است در حوزه اکران یک آسیب‌شناسی شود و اکران بهتری را در سال بعد داشته باشیم. همین جا پیشنهاد می‌شود به فیلم‌های برگزیده برای اکران عنایت بیشتری داشته باشیم.» اما درست چند ماه بعد فیلم برگزیده‌ی خودشان را با داشتن 5 سیمرغ و دو دیپلم افتخار با دست خودشان «ذبح» کردند و حالا بعد از گذشت یک‌سال و چندماه از آن ادعا فیلم برگزیده‌ی دیگری را سوزاندند تا ثابت کنند چقدر در عمل نکردن به شعارهایشان توانمندند.

یک سال پیش البته می‌شد حدس‌هایی درباره‌ی چرایی اکران فیلم تحسین‌شده‌ی «پرویز شیخ‌طادی»، «روزهای زندگی»، در آن بازه‌ی زمانی داشت. مدیران دولتی سینما آن رزوها به دلیل جنجال‌های بی‌سابقه‌ی ابتدای سال پیرامون اکران چند فیلم مسئله‌دار در یک اقدام منفعت‌طلبانه تصمیم گرفته‌ بودند که در طول یکی دو ماه پیش‌رو جلوی اکران تمام فیلم‌هایی که احتمال ایجاد حاشیه پیرامونشان وجود داشت را بگیرند و در عوض بصورت متوالی و کاملا بی‌برنامه دست به اکران آثار شاخص جشنواره سال گذشته بزنند تا کمی آب‌ها از آسیاب بیفتد و جو ملتهب ایجاد شده پیرامون فیلم‌های مبتذل مورد حمایت مدیران سازمان سینمایی کمی فروکش کند.

اکران «روزهای زندگی»، بهترین فیلم جشنواره فجر و یکی از بهترین آثار دفاع مقدس تاریخ سینمای ایران در بدترین زمان ممکن هم مسئله‌ای بود برآمده از همین سیاست. سیاستی که طی آن مدیران سینمایی کشور برای مصلحت و منفعت خود و همچنین فرارشان از زیر انتقادات به حق مردم و رسانه‌ها، آثار شاخص جشنواره، به خصوص فیلم‌های مهم جبهه انقلاب را ذبح کردند تا برای فرار خود از زیر بار فشارها چندماهی زمان بخرند.

اما با همه‌ی این اوصاف تکرار همین ماجرا برای «ملکه»‌ی «محمدعلی باشه‌آهنگر» در شرایطی که دیگر مدیران در تگنای ابتدای سال گذشته نیستند و به راحتی می‌توانستند در شرایط بهتری این فیلم را به روی پرده بفرستند کمی عجیب و است و البته دردناک.

«ملکه» فیلمی‌ست که اگر حتی با محتوای «ضدجنگ» آن هم چندان موافق نباشیم نمی‌توانیم کتمان کنیم که به لحاظ «تکینیکی» یکی از درخشان‌ترین آثار چند سال گذشته‌ی سینمای ایران است و در حوزه‌های فنی و کارگردانی چند گام روبه‌جلو در میان آثار سینمایی مملکت. این چیزی‌ست که موافقان و مخالفان «ملکه» همه روی آن متفق‌اند و با این وجود ظاهرا فقط مدیران بنیاد فارابی بوده‌اند که خیلی اهمیتی برای فیلم‌شان قائل نبوده‌اند و بعد از دوسال دست روی دست کردن بدترین زمان را برای نمایش اثرشان درنظر گرفته‌اند.

این حرف‌ها قاعدتا تکرار مکررات است. دیدن این بی‌موالاتی‌ها از مدیران فرهنگی مملکت مسئله‌ایست که حالا دیگر عادی‌ست و مطابق پیش‌بینی. اما همه‌ی این‌ها دلیل نشود که بازهم یادآور نشویم سوزاندن و ذبح فیلمی را که قطعا بیش از این دیده می‌شد و مورد استقبال قرار می‌گرفت اگر در شرایط بهتری به روی پرده می‌رفت و اگر مسئولان مربوطه کمی برای بهترین فیلم‌های دوران مسئولیتشان دل بیشتری می‌سوزاندند.

اخبار مرتبط