پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

طنز/ رخدادهای شهرداری دزفول در آینه قاجاری!

دزمهراب-متن زیر بیان یک سیّاح عهد قاجاریه در شهر ما، در عصر حاضر است که درصدد بیان مشکل شهروندی پیرامون هرس درختان است.

«گذر ایام مرا به مدینه ای طیبّه که در جانب شوشتر واقع میباشد کشانده است، که آن را دارالعبّاد و دارالمومنین نامند. رودی پر آب که ما حصل گذر آن از میانه ی بلده ،رونق زراعت و باغبانی است برطراوت ساکنانش و میهنشان افزوده، چون ردّ تبسمی بر لبان زیبارویی به شهر جلا بخشیده است.مردمانش در حُسن سلوک و سلامت خوی در میان اقوام سرآمدند و در حیا و طاعت خداوندگار عالم آفرین زبان زد. محصولات زراعی و باغی در آن وفور فراوان دارد وجمیع ایام سال کشاورزی آن در رونق. به خلاف عصر ما که اتومبیل درمرکز پایتخت هم یافت نشود در این شهر از وسایط نقلیه فراوان به چشم می آید. شوارعش کثیرند و نفوس راکبش بر وسایط نقلیه بسیار. وقایع اتّفاقیّه ی چاپی ندارد لیکن نشر اخبار و نظر در تلیفونات کوچکی که در دست افراد است صورت میگیرد، که آن را همراه نامند. درونش به گفته خود برنامه ای دارند تلغرام نام که به واسطه آن از اکناف و انحاء عالم خبر یابند و از عجایب باشد. ایامی که من در آنجا رحل اقامت افکندم مقارن صفر سنه 1439 هجری مهشیدی است. هیآت و روضه های عزای حسین بن علی علیه السلام شهید کربلا در شهر زیادند و بر ارادت جمیع اهل مدینه به خاندان عصمت و طهارت مهر تایید می نهد و رسم بر آن است که محافل را به ساعتی در شب به پا میدارند.

در جلوی اکثر بیوتات مردم درختان غرس نموده که اغلب غیر مثمر است و غرس اشجار را منتسب به منظمه ای دانند که به آن بلدیّه گویند و به لفظ خود شهرداری نامندش. اغلب اشجار از بوم مدینه نیست لیکن در نهایت سرسبزی اند. نوعی شجره که مردمان آن را مورت اجنبی یا فرنگی نامند( کنوکارپوس) یافت همی شود.مردم ومنظمات دولتی از کاشت آن به ستوه آمده اند و معایب آن بعد از گذشت سنواتی چند هویدا شده است، ازتخریب شوارع تا تضییق نفوس گرفته تا آسیب به مجاری فاضلاب و لوله کشی منازل.

از اهالی شهر شخصی(نویسنده) را یافتم که ندای هل من ناصر ینصرنی داشت که درخت درب منزلش بعد از قامت افراشتن و سر به سماء رساندن و تخریب تاسیسات از دایره ی تدبیر هرس با دست خالی خارج شده و نیاز به حمایت بلدیّه داشت و بعد از مراجعت به ناحیت 2بلدیّه(شهرداری منطقه 2) و بعد از گذشتن شهرین(2ماه) ومراجعت فراوان دست یاری بر سر او ننواخته و بعد از مرتیّن(2بار)زیارت از محل واقعه،درخت در حال یکه تازی است.او نقل می نمود که بلدیّه فقط یک واحد بالابر دارد و مشاکل بلد در شمار الف(1000) اند.

در آنجا به فکر همی رفتم که بعد از اصلاحات جناب امیر و سپهسالارچرا بعد از مضی زمان هنوز استفاده از علوم جدیده وفنون یوروپ و بلاد غربیه در مُلک ما هنوز کُمیتش لنگ میزند وچرا مسیولین در ابتدای امر به فکر انتهایش برنیامده اند.

درشرح ما وقع حاصل غرس درختان جز (غَشق و جِزِح برای اهل مدینه نبود)، بنده حقیر مفهوم جمله را درک نکردمی ولی در بین افواه مردمان مشهورو مشهود بود.

وماجرا ادامه دارد؟!!!!!… والله اعلم.

محمد حسین آبیار

اخبار مرتبط