پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

واجب فراموش شده

با سلام و ادب

رفقا ، نمیدونم از کجا و چطور شروع کنم ولی بلاخره به این نتیجه رسیدم  که خیلی خودمونی دغدغه ای رو که مدتهاست ذهنمو به خودش مشغول کرده رو باهاتون در میون بذارم ان imagesشاالله شما هم بتونید به من حقیر تو حل این دغدغه کمک کنید .

جریان از اینجا شروع شد که یه روز  وقتی میخواستم برم خونه، دختری رو توی اتوبوس دیدم و پسری که سر ایستگاه اتوبوس ایستاده بود! منم که منتظر اتوبوس منطقه خودمون بودم .

چطور بگم؟نمیدونم اصلا کی از هم شماره گرفتن ؛و مشغول پیامک بازی شدن که من نفهمیدم؛خلاصه گل میگفتن و گل میشنیدن و غرق در نگاه و لبخند دنیای خودشون که اصلا متوجه اطرافشون نبودن ،اون روز خیلی دلم گرفت ،واقعا از ته دلم ناراحت شدم  و بهم ریختم،اگه بگم اشک تو چشمام جمع شد دروغ نگفتم!

چون نتونستم جلوشونو بگیرم ،

نتونستم  حتی تلنگری بهشون بزنم،

نتونستم یه لحظه اونا رو متوجه خدا کنم،

بله،درست متوجه شدی،نتونستم “امر به معروف و نهی از منکر کنم “.

هنوز که هنوزه وقتی یادم میاد از این که نتونستم ،شرمنده خدا میشم.

اون روز اگه من میتونستم کاری بکنم چقدر خوب میشد حتما لبخند خدا رو  احساس میکردم.

باشه،اشکال نداره میدونم الان داری میگی ای بابا! این دیگه کیه؟این دیگه کجای کاره؟هروز و هر ساعت و هر دقیقه و هر ثانیه توی شهر پر از این اتفاقاته، بله درست میگی حق با شماست من که منکرش نیستم ولی رفقا به نظرتون هر چی زیاد شد و قبحش ریخته شد،درسته؟خداییش بگین!یعنی ما دیگه نباید کاری بکنیم؟همینطور دست رو دست بزاریم؟

اصلا یه چیزی:بنده ی خوب خدا اگه برادر یا خواهرتون داره یه کار اشتباهی میکنه که برای آینده ش گرون تموم میشه،واکنش شما چیه؟میری باهاش صحبت میکنی یا این کار رو گیر دادن میدونی؟ و یا بی  تفاوت از کنارش رد میشی؟ و یا منتظر دریافت حقوق از جایی هستی؟خداییش کدوم یکی؟

شما اون روز بجای من بودید چیکار میکردید؟اونا رو به حال خودشون میذاشتی یا کمکشون میکردی؟

فکرشو بکن توی کلاس درس نشستی یکی از همکلاسیات وارد کلاس میشه و یدفعه میخوره زمین،صحنه خنده داری درست شده،تو چیکار میکنی؟با بقیه تا جایی که جون داری  بهش میخندی؟یا این که دستشو میگیری و بلندش میکنی؟

-یکی رو توی خیابون میبینی که داره از پسمونده های  غذای یکی دیگه که روی زمین مونده  رو میخوره ،تو چیکار میکنی؟میری براش یه نون میخری یا راحت از کنارش رد میشی؟

دانشگاه معتبر قبول شدی تو هم دختر چادری هستی ،میبینی اکثر دخترا بد حجاب یا شل حجاب هستن ،حالا تو هم ظاهرت  سادس و لباسهای مارک دار و انچنانی نداری،تو چیکار میکردی؟جو زده میشی یا به دستور خدا عمل میکنی و حجابتو رعایت میکنی؟

خلاصه اون روز من حقیر و کوچکتر از همه با زبون قاصرم نتونستم کاری انجام بدم! افسوس!!!

و هر بار ، این جمله از پیامبر (صلی الله علیه و آله)در ذهنم تداعی میشد که: عزوجل مومن ضعیفی را که دین ندارد دشمن می دارد و به او غضب می کند

پرسیده شد:مومن ضعیفی که دین ندارد کیست؟ فرمود :کسی که نهی از منکر نمی کند.

این جریان باعث شد که من به این فکر فرو برم که ای کاش یه جایی، یه کلاسی،یه فرصتی باشه تا “امر به معرف و نهی از منکر “رو یاد بگیرم.

میدونم میگن با زبون خوش بگو،

میدونم میگن با مهربونی بگو،

میدونم میگن با لطافت بگو،

میدونم میگن با لبخند بگو،

اما این یه کلی گوییه، من که با شنیدن این جملات  اون روز نتونستم  کاری کنم.

میگن با لبخند بگو: ایا فقط ظاهر لبام خندون باشه ولی اتو کشیده بگم : خواهرم لطفا این کار رو انجام نده، درسته؟ لابد اونم میگه چشم خانم ببین شمارشو پاک کردم. اره؟

نه، من میخوام هوشمندانه باشه، یه عملی ،یه حرفی که خودش ربطش بده،خودش بفهمه، و از همین ربط و روط،هم خودش لبخند بزنه و هم لبخند خدا رو ببینه!

از اون موقعی که یادمه به زن دایی میگفتم دمپایی تو جلسات و روضه ها و ……همش میگفتن امر به معروف و نهی از منکر کنید ولی اخه عزیز من تو بگو چطور؟هی مسئله مطرح میکنید؟پس حل مسئله با کی؟ راه درست و صحیح از کجا؟

فقط میگید که گفته باشید؟

اینجا که رسیدم یاد حرف حاج اسماعیل دولابی افتادم که میگفت هر وقت غصه دار شدید ، برای خودتون و برای همه ی مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و انهاییی که بعدا خواهند امد استغفار کنید.غصه دار که میشوید گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید این چین ها باز میشود.

من حقیر و سرتاپا تقصیر میخوام امر به معروف و نهی از منکر  رو یاد بگیرم کسی هست بتونه کمکم کنه؟

التماس دعا

متنی را که میخوانی نباید به جای تو فکر کند

بلکه باید تو را به فکر وا دارد

یا حق

_1_~1

اخبار مرتبط